آقا جان فقط براي من جا نب

ساخت وبلاگ
چه بچه هاي باحالي و چه روزاي باصفايي و چه شب هاي آسموني و قشنگي بود. سرزميني در يک قدمي بهشت ؛ نه روستايي بودند و نه شهري ، از سرزمين ملائک بودند .وچند روزي مهمون اين کره ي خاکي ؛ اومده بودند تا تلنگري به دل هاي زنگ خورده و غافل ما بزنند.اون چيزي که در دفاع مقدس گذشت ،قصه ي خون و خون ريزي ، تعصب هاي خشک و تو خالي و اخماي تند و خشن نبود. راز قصه ي اونا ،رنگ قصه ي گل بود و پروانه ،تبسم و لبخند مرام صورتشون بود و نماز و اشک، مسلک روح آسمونيشون.يکي از مقر هاشون نزديک خرمشهر بود. "مقر شهيد حجتي ". بيشترشون چهارده ، پونزده ساله بودند و راننده لودر و بلدوزر. بهشون ميگفتند : سنگر سازان بي سنگر ، معروف بودند به جغله هاي جهاد.سردار حاج مهدي عليخاني بهشون ميگفت : کُرفه چي ها ! يعني کوچولو ها !.بيشتر خاکريز هاي شلمچه تا جاده هاي حلبچه اين ها رو يادشونه . انگار جبه خونه ي خالَشون بود .نه از ترکش مي ترسيدند ، نه از تير ؛ اما از خدا خيلي حساب مي بردند . خدا رحمتشون کنه . بيشترشون شهيد شدند؛ مثل "محمد علي قيصري " فرمانده هفده سالشون ، اجر نماز شبشون و حماسَشون با خدا و لبخند بازي هاي ساده و طنزشون ، م آقا جان فقط براي من جا نب...
ما را در سایت آقا جان فقط براي من جا نب دنبال می کنید

برچسب : سنگرسازان بی سنگر,سنگرسازان بي سنگر,سنگر سازان بی سنگر استان مرکزی, نویسنده : 4fanoseshgh20c بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 16:45